در دنیایی که اغلب داستان قهرمانان به افسانهها گره خورده است، گاهی قهرمانان واقعی در سکوت و با دستان خالی، بزرگترین شگفتیها را خلق میکنند. آنها لباسهای خاصی به تن ندارند و شاید هرگز نامشان در صدر اخبار قرار نگیرد، اما تأثیرشان تا ابد در قلب کسانی که زندگیشان را لمس کردهاند، باقی میماند. داستان مهین (علوی مقدم) مورا، مامای ایرانی ساکن آلمان، یکی از همین داستانهای الهامبخش است؛ روایتی از عشق، تخصص و استقامتی که او را به یک "قهرمان" در چشم خانوادههای بیشمار تبدیل کرده است.
فراتر از یک ماما: "نجواگر نوزادان"
برای هانا کائوتس، مادر جوانی که دومین فرزندش را باردار بود، مهین مورا فراتر از یک ماما بود؛ او یک فرشته نجات بود. زمانی که پزشکان به او گفتند نوزادش در وضعیت نامناسبی برای زایمان قرار دارد، نگرانی و اضطراب تمام وجودش را فرا گرفت. اما مهین با آرامش و مهارتی مثالزدنی وارد عمل شد. او تنها با دو جلسه طب سوزنی، کاری کرد که نوزاد به وضعیت طبیعی بازگردد و هانا بتواند زایمانی آرام و طبیعی را تجربه کند. هانا میگوید: «او برای من یک "نجواگر نوزادان" واقعی است. با اینکه فقط مامای ماست، برای من یک انسان فوقالعاده خاص است.»
این تنها یکی از داستانهای بیشماری است که مادران دیگر نیز درباره مهین روایت میکنند. آنها معتقدند که او تنها به وزن و سلامت فیزیکی نوزاد اهمیت نمیدهد، بلکه نگاهی جامع به کل خانواده دارد و آرامش را به خانههایشان هدیه میدهد. یکی دیگر از مادران میگوید: «پسر اولم خیلی گریه میکرد، اما به محض ورود مهین، آرام میشد. انگار حضورش یک رسالت بود.»
داستان یک استقامت: از ایران تا آلمان
آنچه شخصیت مهین مورا را عمیقتر و ستودنیتر میکند، مسیری است که او برای رسیدن به این نقطه طی کرده است. عاطفه تهرانی، یکی دیگر از مادرانی که مهین را مانند مادر دوم خود میداند، پرده از راز این استقامت برمیدارد. مهین که تمام تحصیلات و تخصص خود را در ایران به پایان رسانده بود، پس از مهاجرت به آلمان با چالشی بزرگ روبرو شد: مدارک تحصیلیاش در آنجا به رسمیت شناخته نشد.
او مجبور شد همه چیز را از صفر شروع کند؛ دوباره درس بخواند، آزمون بدهد و تمام مراحل را از ابتدا طی کند. اما این سختیها نه تنها او را از پای درنیاورد، بلکه ارادهاش را برای خدمت به دیگران قویتر کرد. به گفته عاطفه: «اینکه کسی در یک کشور غریب همه چیز را از نو بسازد و همچنان اینقدر مثبت و پرانرژی باقی بماند و با دیدن هر نوزاد جدیدی غرق در شادی شود، یک امر عادی نیست.»
غافلگیری برای یک قهرمان
عشق و قدردانی خانوادهها به قدری عمیق بود که با همکاری یک برنامه تلویزیونی (ZDF) تصمیم گرفتند او را غافلگیر کنند. مهین که فکر میکرد برای یک ویزیت معمولی به خانه یکی از نوزادانش میرود، با صحنهای غیرمنتظره روبرو شد. مادران به همراه نوزادانشان و تیم فیلمبرداری منتظر او بودند تا رسماً او را به عنوان "قهرمان" معرفی کنند.
اشکهای شوق و کلمات سرشار از قدردانی در آن لحظه، گویای همه چیز بود. مهین که از این اتفاق شگفتزده شده بود، در میان تشویقها و ابراز محبتها، نشان افتخار خود را دریافت کرد.
راز یک "نجواگر" چیست؟
شاید این سوال برای همه پیش بیاید که راز این همه موفقیت و عشق چیست؟ وقتی گزارشگر از خود مهین میپرسد که چه چیزی او را به یک "نجواگر نوزادان" تبدیل کرده، پاسخ او ساده، عمیق و خالصانه است:
«من فقط عاشق بچهها هستم. حس میکنم میتوانم خیلی چیزها را حس کنم و بفهمم.»
در روزگاری که آلمان با کمبود ماما مواجه است، حضور افرادی مانند مهین مورا نعمتی بزرگ است. او نمونهای درخشان از انسانی است که شغلش را نه به عنوان یک وظیفه، بلکه به عنوان یک رسالت عاشقانه پذیرفته و با هر لمس و هر لبخند، نور و امید را به زندگی دیگران هدیه میدهد.
گوینده ۱: «مهین مورا، او در تولد اولین فرزندم به من کمک کرد و در دومی، نوزاد قبل از تولد در وضعیت نامناسبی قرار داشت، اما ماما توانست کمک کند و از عوارض جدی جلوگیری نماید. به علاوه، مهین مورا در زمینههای دیگر نیز بسیار فعال است و همکارم، چرنو جوباتای، او را به عنوان "قهرمان میما" معرفی کرده است.»
گوینده ۲ (گزارشگر): «این آیوی است که همین سه هفته پیش به دنیا آمده. مهین مورا از این دختر کوچک مراقبت میکند. این بانوی ۵۱ ساله، ۲۰ سال است که به عنوان مامای آزاد فعالیت میکند و حدود ۱۰ هزار نوزاد را قبل و حین تولد همراهی کرده است. هانا کائوتس، مادر آیوی، معتقد است که مهین یک قهرمان است.»
گوینده ۳ (هانا کائوتس، مادر آیوی): «مهین مورا یک شخصیت بسیار خاص است. برای من، او یک "نجواگر نوزادان" واقعی است. او به خصوص در بارداری دوم به من کمک کرد، زیرا دخترم در وضعیت نادرست زایمان قرار داشت و متخصص زنان نیازی به مداخله نمیدید. مهین تنها با دو جلسه طب سوزنی کاری کرد که آیوی بچرخد و من بتوانم او را به صورت طبیعی به دنیا بیاورم. به همین دلیل عمیقاً از او سپاسگزارم. با اینکه او فقط مامای ماست، برای من یک انسان فوقالعاده خاص است.»
گوینده ۲ (گزارشگر): «در مونیخ، من با مادران دیگری نیز ملاقات میکنم: عاطفه تهرانی با دخترش آوا و یولیان با دخترش شارلوت. همه آنها توسط مهین مورا با عشق مراقبت شدهاند. در آلمان حدود ۱۹ هزار مامای آزاد وجود دارد. چه چیزی مهین را به یک قهرمان تبدیل میکند؟»
گوینده ۴ (یکی از مادران): «او فقط کار ماماییاش را انجام نمیدهد؛ یعنی فقط بچه را وزن نمیکند یا وضعیت سلامتیاش را چک نمیکند، بلکه نگاهی جامع به کل خانواده دارد... من فکر نمیکنم بدون او به این زودی برای بچه دوم تصمیم میگرفتم، چون میدانستم که او کنار من است.»
گوینده ۵ (یکی از مادران): «احساس میکنم این کار برای مهین یک رسالت است. پسر اولم خیلی گریه میکرد، اما همین که مهین میآمد، آرام میشد... وقتی درباره مهین صحبت میکنیم، انگار درباره یکی از اعضای خانواده حرف میزنیم، چون او بخش جداییناپذیر شروع زندگی خانوادگی ما بود.»
گوینده ۶ (عاطفه تهرانی): «من اصالتاً ایرانی هستم. مهین هم از ایران آمده. او تمام تحصیلاتش را در ایران گذرانده بود، اما اینجا در آلمان مدارکش به رسمیت شناخته نشد. اینکه کسی در یک کشور غریب همه چیز را از صفر شروع کند، دوباره درس بخواند و همچنان مثبت بماند و با هر نوزاد جدیدی اینقدر خوشحال شود، یک امر عادی نیست... او برای من مثل مادر دوم است.»
گوینده ۲ (گزارشگر): «ما یک غافلگیری برای مهین در آپارتمان هانا کائوتس ترتیب دادهایم. او فکر میکند برای یک ویزیت معمولی آیوی میآید. ما دوربینهای مخفی نصب کردهایم...»
گزارشگر: «خانم مورا، ما از شبکه ZDF هستیم و میخواهیم شما را به عنوان قهرمان خود معرفی کنیم.»
مهین مورا: «وای خدای من! این خیلی لطف بزرگی است. واقعاً نمیدانم چه بگویم...»
گزارشگر: «شما قلب بزرگی دارید، همیشه کمک میکنید و هر زمان که مشکلی باشد، شما حاضر هستید. ما میخواهیم شما را به عنوان قهرمان "میما" معرفی کنیم و این نشان را به شما تقدیم کنیم.»
مهین مورا: «خیلی از شما متشکرم. این واقعاً زیباست.»
گزارشگر: «با توجه به کمبود ماما در آلمان، وجود مهین مورا یک هدیه واقعی است. مهین عزیز، چه چیزی شما را به یک "نجواگر نوزادان" تبدیل کرده است؟»
مهین مورا: «من فقط عاشق بچهها هستم. حس میکنم میتوانم خیلی چیزها را حس کنم و بفهمم.»