با گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی، زندگی "آنلاین" به بخش مهمی از روزمره افراد تبدیل شده است. هر فردی بهراحتی میتواند یک رسانه باشد و اخبار و عکس و فیلم و نوشتههایش را بهسادگی در معرض دید میلیونها نفر بگذارد.
بسیاری هستند که از لحظهبهلحظه زندگی روزمرهشان عکس میگیرند و بلافاصله آن را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند. اگر به سینما میروند، اگر به سفری میروند، اگر به کافیشاپ میروند، اگر قهوهای مینوشند، آن لحظات بیدرنگ ثبت و ضبط میشود و به اطلاع جمع کثیری میرسد.
امروزه شاید وقت مردم بهجای آن که به لذتبردن از مزه یک فنجان قهوه یا چای بگذرد، بیشتر صرف منتشرکردن آن لحظه در شبکههای اجتماعی میشود. در واقعگویی که مردم بیشتر به نمایش زندگی مشغول هستند تا به خود زندگی. این وضعیت مشمول فضای فرهنگی زمان ما هم شده است.
بسیاری از شخصیتهای اجتماعی یک یا چند کانال یا صفحه در شبکههای مجازی دارند و اخبارشان مدام از این شبکهها منتشر میشود. برخی جامعهشناسان بر این باور هستند که روند کنونی، نشاندهنده نوعی "کیش خودپرستی" رو به تزاید است که هیچ تناسبی باکیفیت واقعی زندگی افراد ندارد.
با این مقدمه، پرسشی مطرح است که چرا برخی افراد و مشخصاً محمد دانشمند که موضوع بحث حاضر است، در زمانی که چنین امکاناتی مهیا نبود، و اگر کسی خدمتی یا کار مهمی انجام میداد، هیچ تبلیغی برایش صورت نمیگرفت، تا این اندازه محبوب و شناخته شده هستند؟
زمانی که محمد دانشمند خدمات بزرگی برای مردم سورو انجام داد، تقریباً هیچ امکانی برای تبلیغات وجود نداشت. حتی در سالهای پسین که روزنامهها و رادیو و تلویزیون گسترش یافت هرگز مصاحبهای با او به عمل نیامد. از او هرگز تجلیلی نشد. هرگز به سخنرانیها دعوت نشد و پشت میکروفن سخنسرایی نکرد. هیچ مرید سینهچاکی نداشت. او اصلاً اهل مرید سازی نبود. اما محبوب بود. محترم بود. داستانهای سخاوت و بزرگوارش ورد زبان همه بود.
چرا محمد دانشمند پس از گذشت سالیان سال حتی در دل جوانان و نوجوانانی که هرگز او را ندیدهاند، تا این اندازه یگانه است؟ چرا یاد و خاطرهاش را پاس میدارند، و از طریق همین شبکههای اجتماعی نگران نامش هستند که از سردر مدرسهای که بانیاش بود، بهناحق برداشته شده است؟ پاسخ به این سؤالات در این مختصر ممکن نیست، اما میتوان کوتاه گفت که مشهورشدن آن هم برای زمانی اندک، شاید با تبلیغات میسر باشد، اما محبوب دل مردم بودن و محبوب ماندن، "آنی" میخواهد که باید از روز ازل در وجود آدمی باشد. نمیتوان "بزرگنمایی" کرد و دلخوش بود که بزرگی به کف آمده است.
محمد دانشمند، بزرگی و محبوبیت خود را امروز و دیروز به دست نیاورد. او عشق مردم را با عکس و رپرتاژ و مریدپروری به دست نیاورد. محمد دانشمند، عکس و چهره و صدای تو خالی نبود. مردمدوستی او، شعار و فریادهای ساختگی پای میکروفن، و محبوبیتش، هلهله مریدان نبود. محمد دانشمند بهتماممعنا، انسانی ساده، بیادعا، بیپیرایه، اما بسیار صادق و بس بسیار واقعی بود.
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست (سعدی)
نویسنده: نامشخص